۱۰ افسانه برتر ریسک

افسانه ها به ما کمک می کنند تا عدم قطعیتی که ما را در بر گرفته درک کنیم. در دنیای کسب و کار و پروژه ها، مدیریت ریسک همان نقش را ایفا می‌کند. متاسفانه درباره مدیریت ریسک هم افسانه‌هایی وجود دارد.
برخی از آنها تا حدودی درست‌اند ولی واقعیت را نشان نمی دهند. امروز در تاپ تریدرز با همکاری کانال تلگرامی هنر معامله گری ۱۰ افسانه برتر ریسک و روش روبرو شدن با آنها را با هم مرور می‌کنیم.

افسانه یک

همه ریسک‌ها بد هستند

ریسک ها مشکلات بالقوه اند و اگر روی دهند ما در دردسر می افتیم. ریسک هم فرصت ها و هم تهدیدها را شامل می شود و هر دو باید پیشاپیش مدیریت شوند.
فرصت ها می توانند زمان و پول را ذخیره کنند، عملکرد را ارتقا دهند و ما را در دستیابی به اهداف کمک نمایند.

افسانه دو

مدیریت ریسک اتلاف وقت است.

بیشتر ریسک ها خارج از کنترل ما هستند و کنترل پیشاپیش آنها غیرممکن است.

در عوض ما باید با مشکلات، بعد از روی دادنشان کنار بیاییم. اگر ما بطور اثر بخش با ریسک کنار بیاییم، آنگاه مشکلات زیادی برای مهار کردن نداریم.

افسانه سه

چیزی که نمی دانیم به ما آسیبی نمی رساند.

ممکن است ما خوش شانس باشیم و ریسک اثری بر ما نگذارد. فراموشی نعمت است.

ریسک ها می توانند به ما کسب و کارمان یا پروژه مان آسیب برسانند. مشکلات قابل اجتناب روی خواهد داد و منافعی که می توانست به چنگ آورده شود، از دست می رود. ندانستن ریسک می تواند هزینه زیادی داشته باشد.

افسانه چهار

مدیر ریسک، ریسک را مدیریت می‌کند.

ما نیازی به مدیریت نمودن ریسک نداریم، ما مدیر ریسک داریم.

هر عضوی از تیم باید یک مدیر ریسک باشد که ریسک هایی که محدوده مسئولیت او را تحت تاثیر قرار می‌دهد، مهار نماید. مدیر ریسک باید فرآیند ریسک را تسهیل نماید تا مطمئن شود که اثربخش است.

افسانه پنج

همه ریسک ها می‌توانند و باید اجتناب شوند.

ما هر کاری که ما را مطمئن سازد ریسک روی نخواهد داد انجام خواهیم داد و هزینه و چالشی که باید انجام دهیم مهم نیست.

همه‌ ریسک ها نمی توانند اجتناب شوند و گاهی اجنتاب خیلی گران است یا خیلی طول می کشد، بنابراین استراتژی دیگری مورد نیاز است، مانند انتقال، کاهش یا پذیرش.

افسانه شش

کسب و کار یا پروژه ما ریسکی نیست.

ریسک نشانه موفقیت است. ریسکی که روی می دهد باید هر چه سریع تر از بین برود. ریسک در همه کسب و کار ها و پروژه‌ها ایجاد می شود و مرتبط با پاداش و عایدی است، بطوری که ما سعی می کنیم ریسک را جهت افزایش ارزش تسخیر کنیم.

افسانه هفت

مدیریت ریسک نیازمند اعداد است.

تنها واکاوی کمّی ریسک، می تواند سطح درستی از شدت ریسک را نشان دهد.

واکاوی کمّی ریسک ابزار قدرتمندی است، ولی اغلب از نظر اثر بخشی هزینه‌ای ندارد. همچنین بسیاری از ریسک ها نمی توانند کمی شوند، بنابراین رویکرد کیفی همواره مورد نیاز است.

افسانه هشت

ریسک ها با فرآیند های کنونی پوشش داده می شوند.

ما فرآیند هایی برای کنار آمدن با همه ریسک های رایج مان داریم.،بنابراین نیاز به مدیریت ریسک نداریم.
درباره ریسک هایی که تاکنون تجربه نکرده‌ایم چه؟
فرآیند ریسک باید ریسک های جدید را شناسایی، اهمیت آنها را ارزیابی و پاسخها را طراحی نماید.

افسانه نه

ذخیره احتیاطی برای افراد ضعیف است.

مدیر قوی همه اهداف را برآورده می سازد و نیازی به زمان و هزینه اضافه برای چیز هایی که ممکن است هیچ وقت روی ندهند، ندارد.
هیچ کس نمی تواند آینده را پیش بینی کند و در نظر گرفتن بودجه ریسک برای ریسک های شناخته شده و ذخیره احتیاطی برای ریسک های پیش بینی نشده نشانه خردمندی است نه ضعف.

افسانه ده

مدیریت ریسک به درد نمی‌خورد.

ریسک هایی که ما شناسایی کرده ایم هرگز روی نمی دهند و پاسخهای ما تفاوتی ایجاد نمی‌کنند،پس تسلیم نمی شویم.
شاید ریسک های واقعی را فراموش کرده ایم، پاسخهای ناکارا داشته ایم، یا در اجرای واکنش های توافقی شکست خورده ایم. با اجرای درست، مدیریت ریسک همواره بدرد می‌خورد.

ارسال پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد. فیلدهای مورد نیاز با * مشخص شده اند.پر کردن این فیلد ضروری است *